August 10, 2009
شعر
7 Comments

اگه دستم به جدايي برسه
اونو از خاطره ها خط مي زنم
از دل تنگ تمومه آدم ها
از شب و روز خدا خط مي زنم
اگه دستم برسه به آسمون
با ستاره ها قيامت ميکنم
نمي ذارم کسي عاشق نباشه
ماه و بين همه قسمت ميکنم
وقتي گاهي من و دل تنها مي شيم
حرفهاي نگفتني را ميشه ديد
ميشه تو سکوت بين ما دوتا
خيلي از نديدني ها رو شنيد
قصه جدايي ما آدم ها
قصه دوري ماست از خودمون
دوري من و تو از لحظه عشق
قصه سادگي گمشدمون